فیلم سینمایی ماده 2021-07-02

نقد و بررسی فیلم ماده The Substance ؛ چالش‌های هویت در مواجهه با وحشت بدنی فیگار

رنگ‌های تند، صداهای آزاردهنده و موسیقی وهم‌آور، تجربه‌ای فراموش‌ناپذیر و آزاردهنده را رقم می‌زنند. راهروهای استودیوی تلویزیونی با پوسترهای درخشان او تزئین شده‌اند و پرتره‌ ای بزرگ از چهره خندانش بر دیوار آپارتمانش خود نمایی می‌ کند. اما فارژا با بهره‌ گیری از لنزهای چشم ‌ماهی (Fisheye Lens)، این تصاویر به ظاهر بی ‌نقص را به هم می ‌ریزد و فضایی سرگیجه ‌آور و خفقان ‌آور خلق می ‌کند. حتی در معدود صحنه‌ هایی که الیزابت از استودیو خارج شده و در خیابان‌ های لس ‌آنجلس ظاهر می ‌شود، دوربین به طور مداوم روی چهره او متمرکز می ‌ماند. این انتخاب سینمایی به‌ خوبی نشان می ‌دهد که زندگی الیزابت در چارچوب تنگ تصویری گیر افتاده است که خودش برای مخاطبان خلق کرده.

این فیلم به ما نشان می‌دهد که تغییرات جسمانی و درمان‌های زیبایی به راحتی در دسترس قرار گرفته‌اند، اما بحران‌های عمیق‌تری همچون هویت و حس ارزشمندی نیز وجود دارند. از طریق طنز سیاه و تصاویر تکان‌دهنده، فیلم به طرز هوشمندانه‌ای به نمایش می‌گذارد که چگونه جامعه زنان را به بازیچه‌ای برای قضاوت‌های سطحی تبدیل کرده است. او با دقت و ظرافت، توانسته است بازیگران را در نقش‌های خود هدایت کند و از هر صحنه، بیشترین تاثیر را بگیرد. فیلمبرداری خلاقانه و استفاده هوشمندانه از جلوه‌های بصری، به همراه داستانی که با دقت و عمق روایت شده، نشان‌دهنده توانایی‌های بالای او در کارگردانی است. فارژا با فیلم‌هایش، نه تنها به نقد کلیشه‌های سینمایی پرداخته، بلکه به بررسی عمیق‌تری از موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز روی آورده است، که این امر در موفقیت او بی‌تاثیر نبوده است. “ماده” فراتر از یک فیلم ترسناک ساده است؛ این اثر با پیام‌های پنهانی درباره هویت، زیبایی و پذیرش خود، تماشاگر را به تفکر وامی‌دارد.

شوک به استقلال: ستاره با هواداران خداحافظی کرد (تصویر)

داستان فیلم ماده در ادامه با زیاده‌خواهی‌های نسخه‌ جوانِ الیزابت، ماجراهای متفاوتی را رقم می‌زند. رویارویی میان نسخه‌ پیرِ الیزابت و نسخه جوانِ این بانوی محبوب، در کنار ماجراهای جالب، مفاهیم فلسفی ارزشمندی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد. داستان «ماده»، روایتی علمی‌ تخیلی و ترسناک است که به اعماق روان شخصیت اصلی، الیزابت اسپارکِل (دمی مور)، نفوذ می‌کند. الیزابت، ستاره‌ای رو به افول، در تلاش برای بازگشت به دوران اوج خود، به داروی جادویی “ماده” پناه می‌برد. این دارو، نسخه‌ای جوان‌تر و زیباتر از او را خلق می‌کند، نسخه‌ای به نام سو؛ اما این معامله، بهایی گزاف دارد.

خود واقعی، خود هالیوودی نقد و بررسی فیلم The Substance

شخصیت‌های “ماده” هر کدام با دقت طراحی شده‌اند تا در پیشبرد داستان نقشی کلیدی ایفا کنند. الیزابت، با بازی دمی مور، نمادی از زنی است که با چالش‌های پیری و تغییرات اجتماعی مواجه است. نقش مکمل مارگارت کوالی به عنوان دختر جوانی که نسخه‌ای دیگر از الیزابت را به تصویر می‌کشد، بر عمق و پیچیدگی داستان می‌افزاید. تعاملات بین شخصیت‌ها به خوبی نشان‌دهنده تضادها و تعاملات میان نسل‌ها و نگرش‌های مختلف است.

فیلم نه تنها یک داستان علمی‌تخیلی با رویکردی ترسناک را روایت می‌کند، بلکه از لایه‌های زیرین فلسفی و اجتماعی برای تعمیق پیام‌های خود استفاده می‌کند. فیلمنامه این فیلم به شکل هوشمندانه‌ای سوالات مهمی را درباره انسانیت، اخلاق، مفهوم زیبایی و اثرات علم و فناوری بدون کنترل مطرح می‌کند. این پیچیدگی در روایت یکی از دلایل اصلی موفقیت فیلم در کسب جایزه بهترین فیلمنامه است، چرا که داوران جشنواره کن همواره به دنبال آثاری هستند که بتوانند از سطوح مختلف، مخاطب را درگیر کنند. نویسنده توانسته است به شکلی استادانه ژانر علمی‌تخیلی و وحشت را با مفاهیم فلسفی و روان‌شناختی ترکیب کند. داستان حول محور ماده‌ای مرموز است که به‌ تدریج اثرات وحشتناکی بر بدن و روان شخصیت‌ها می‌گذارد.

در این مدت، فارژا علاوه بر کارگردانی یک قسمت از سریال موفق سندمن، توانست فیلمنامه The Substance را، که به همان اندازه اثر اولش تحسین شده است، آماده کند. فیلم ماده نه تنها بازتابی از توانایی ‌های فارژا در خلق داستان‌ هایی منحصر به‌ فرد است، بلکه به لطف ترکیب بازیگران برجسته و نوظهور، تجربه ‌ای متفاوت و به‌ یاد ماندنی در سینمای امروز ارائه می ‌دهد. ماده در واقع یک استعاره از دنیای امروز است که اکثر افراد به جای زیبایی درون تنها به فکر این هستند که چه کنند تا جوان‌تر بمانند و زیباتر به نظر برسند. فبلم به سراغ داستان خوبی می‌رود که هماهنگی خوبی با دمی مور (بازیگر نقش الیزابت) دارد. این فیلم اگرچه جز آثار وحشت بدن است اما آنقدر آزاردهنده نیست که نتوانید آن را تماشا کنید. بدون شک می‌توان گفت ماده لایق برنده شدن جایزه کن بهترین فیلمنامه است زیرا تعادل را در همه ابعاد برقرار کرده است.

«سو» در این مرحله تمام انرژی زندگی «الیزابت» را گرفته و حالا «الیزابت» پیر شده است. درست همان موقع که حس می‌کنید هیچ چیز بدتر از این نخواهد شد، «فارژات» تازه کار خود را شروع می‌کند. نظر شما درباره این اثر چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید. انسانیت در نحوه بازیگری دمی مور که یکی از بزرگان بازیگری است، به ایده پیش پا افتاده کورالی فارژا یک تصویر احساسی جذاب داد. هوگو دیگو گارسیا (Hugo Diego Garcia) بازیگری فرانسوی-اسپانیایی است که در 30 مارس 1993 (10 فروردین 1372) به دنیا آمد.

شخصیت‌هایی که در تاریکی فرو می‌روند، به نوعی در حال غرق شدن در ناشناخته‌ها و ترس‌های خود هستند، در حالی که نور به عنوان وسیله‌ای برای کشف حقیقت و درک بهتر شرایط عمل می‌کند. این تضاد بین نور و تاریکی در خدمت روایت داستان قرار می‌گیرد و به طور سمبلیک نشان‌دهنده تلاش انسان برای درک واقعیت‌های پیچیده پیرامون خود است. این مکان‌ها می‌توانند بازتابی از احساس شخصیت‌ها نسبت به وضعیت خود باشند؛ آن‌ها احساس می‌کنند که تحت تأثیر ماده مرموز به دام افتاده‌اند و کنترل بر زندگی خود را از دست داده‌اند. این فضاها به عنوان سمبلی از اسارت ذهنی و جسمی عمل می‌کنند و نشان می‌دهند که چگونه شرایط بیرونی می‌تواند افراد را محصور و محدود کند. در این فیلم، فیلمنامه‌نویس به شکلی دقیق و با ظرافت لحظات بحرانی را انتخاب می‌کند که باعث تعلیق و پیچیدگی بیشتر در داستان می‌شود.

نقد و بررسی فیلم بینوایان ( Les Misérables )

پیام ماده در همان نیم ‌ساعت ابتدایی کاملاً روشن می ‌شود و پس از آن، هیچ بُعد تازه یا عمق معنایی جدیدی به داستان افزوده نمی ‌شود. به‌ جای بیان صریح و مستقیم موضوع، فیلم با ترکیب استعاره‌ های پراکنده درباره مفاهیمی چون از خود بیزاری، اعتیاد و شکاف نسلی، به اثری آشفته و پراکنده تبدیل می ‌شود که نمی ‌تواند تمرکز خود را حفظ کند. کاتارینا دوکالوویچ استفاده کلیشه‌ ای از قرارداد های ژانر وحشت و طرح ایده‌ هایی دست ‌چندم درباره رابطه زنان با بدن خود را دلیل اصلی ضعف The Substance می‌ داند. او همچنین معتقد است فیلم به جای درک شخصیت اصلی، او را به سوژه‌ ای برای تمسخر تبدیل کرده است. دلیلش هم به زیاده‌خواهی ذاتی آدمی و البته ساز و کار پیش رفتن این دنیا ارتباط دارد. دنیای اطراف ما هیچ‌گاه به کسی اجازه نمی‌دهد که کسی یک هفته حضور داشته باشد و هفته‌ای دیگر غیبش بزند.

اما در هراس جسمانی می‌توان این تجربه‌ی ترسناک ذهنی را خیلی زود روی بدن نمایش داد و از تغییرات جسم، به تغییرات ذهن و در نهایت تغییر در محیط پیرامونی رسید. در سال‌های اخیر آثار فراوانی با رویکردهای فمینیستی به سینما عرضه شده‌اند که درباره حق‌وحقوق زنان و یا مالکیت بر بدنشان بوده است. اما ماده (The Substance) همان‌طور که اشاره شد، نگاه جنون‌آمیزی به سوژه خود دارد و علاقه‌ای به سخن‌گفتن در لفافه ندارد. کورالی فارگیت، کارگردان این فیلم، درعین‌حال به‌خوبی می‌دانسته که قصد انجام چه کاری را دارد و آن را باظرافت در طول قصه انجام می‌دهد.

در The Substance حوادث و مفاهیم داستانی نه تنها به عنوان بخش‌هایی از داستان، بلکه به عنوان استعاره‌هایی برای بیان موضوعات عمیق‌تر اجتماعی، روانی یا فلسفی استفاده می‌شوند. در واقع کارگردان به جای اینکه تمرکز خود را بر منطق علمی این ماده بگذارد، آن را به عنوان ابزاری برای انتقال پیام‌های فلسفی به کار می‌برد. فیلم «ماده» با نمایش فرسودگی تدریجی ستاره‌ای در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود، به نقد بی‌رحمانه‌ای از صنعت سرگرمی و وسواس آن به جوانی و زیبایی می‌پردازد. ستاره که نماد شهرت و زیبایی است، به تدریج رو به زوال می‌رود و در نهایت به نمادی از فراموشی و بی‌ارزشی تبدیل می‌شود. این تصویر، انعکاسی از سرنوشت شخصیت اصلی، الیزابت، است که در تلاش برای حفظ جوانی و زیبایی خود، به ورطه نابودی کشیده می‌شود.

نقد و بررسی فیلم انتقام جویان : پایان بازی ( Avengers: Endgame )

برخلاف فیلم‌های دیگری که ادعای بادی هارر بودن دارند، فارگیت به شکلی دیدنی و منزجرکننده عمل می‌کند و نه تنها یادآور دیوید کراننبرگ بلکه برایان دی‌پالما نیز می‌شود. با ۱۴۰ دقیقه زمان، «ماده» ممکن است کمی کشدار و تکراری به نظر برسد، اما زمان اضافی به فارگیت اجازه می‌دهد تا فرضیه‌ی آزاردهنده‌ی خود را به نقطه‌ی نهایی منطقی، خنده‌دار و کاملا منزجرکننده‌ی آن برساند. این فیلم به طرز دیوانه‌واری بلندپروازانه است و همانطور که به بخش پایانی خود نزدیک می‌شود، رابطه‌اش با وحشت بدنی نیز گره می‌خورد.

این فیلم برخلاف آثار تاریک و پیچیده مانند فیلم‌های «دیوید کروننبرگ» یا فیلم‌های پست‌مدرن مانند تیتان (Titane)، دارای سبک خاص و جسورانه‌ای است که شاید مخاطبان عادی سینمای وحشت را هم جذب کند. اودی هندرسون | اگر ماده یک فیلم ۹۰ دقیقه‌ای بود، ممکن بود اکنون از آن به عنوان یک اثر کلاسیک یاد می‌کردیم. فیلمنامه برنده نخل طلای کن کورالی فارژا برای اینکه منسجم‌تر و متمرکزتر باشد، نیاز داشت که بازنویسی و اصلاح شود. دنیس کوئید (Dennis Quaid) بازیگر اهل کشور آمریکا در 9 آوریل 1954 (20 فروردین 1333) به دنیا آمد. این بازیگر تا کنون در فیلم‌های گسستن (Breaking Away)، مردان واقعی (The Right Stuff)، اژدهادل (Dragonheart)، پس فردا (The Day After Tomorrow) و نبرد ققنوس‌ها (Flight of the Phoenix) ایفای نقش‌های کلیدی داشته است. مجله گاردین نام او را در میان بهترین بازیگرانی که تا کنون اسکار دریافت نکرده‌اند قرار داد.او برای فیلم دور از بهشت (Far from Heaven) نامزد گلدن گلوب شد.

این جلوه‌ها نه تنها به تقویت عناصر ترسناک و هیجان‌انگیز داستان کمک می‌کنند، بلکه به شکل‌گیری دنیای فیلم و افزایش عمق احساسی آن نیز می‌افزایند. استفاده از جلوه‌های ویژه در صحنه‌های کلیدی، به ویژه در لحظات اوج داستان، به تاثیرگذاری بیشتر فیلم بر روی مخاطب کمک می‌کند. فیلم «ماده» با استفاده از پالت رنگی نئون صورتی و آبی، فضایی اغراق‌آمیز از هالیوود و بورلی هیلز را به تصویر می‌کشد. این ترکیب رنگی نه تنها جلوه‌ای بصری خیره‌کننده به فیلم می‌بخشد، بلکه به طور هوشمندانه‌ای به نقد سطحی‌نگری و زیبایی‌پرستی در صنعت سرگرمی می‌پردازد. نورپردازی دقیق و هدفمند در صحنه‌های مختلف، به خلق حال و هوای خاص و القای احساسات متنوع به مخاطب کمک می‌کند.

درحالی‌که ال خون آشام در زمان خود توانست تماشاگران را بترساند، امروزه به‌عنوان یک اثر ناستالژیک و تاثیرگذار در سینما شناخته می‌شود. در نهایت، «ماده» با روایتی تکان‌دهنده و تصاویری آزاردهنده، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی را برای مخاطب رقم می‌زند و به عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار وحشت جسمی سال‌های اخیر شناخته می‌شود. در نهایت، فیلم به این نتیجه می‌رسد که وسواس جامعه به جوانی و زیبایی، نه تنها افراد را به نابودی می‌کشاند، بلکه صنعت سرگرمی را نیز به فساد می‌کشاند. تارا بردی، منتقد آیریش تایمز، از فیلم ماده به عنوان بازگشتی موفق برای فارژا پس از فیلم انتقام یاد می ‌کند.

۵ بازیکن تاپ خارجی فصل بعد پرسپولیسی می‌شوند

ایوان که رویای موفقیت در آشپزی را در سر دارد، تصمیم می‌گیرد به ایالات متحده مهاجرت کند؛ اما این تصمیم نه‌تنها آینده او بلکه رابطه عاشقانه‌اش را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. این اثر در جشنواره‌های مختلف ازجمله جشنواره فیلم کن مورد توجه قرار گرفت و تحسین منتقدان را برانگیخت. موفقیت فیلم منجر به ساخت نسخه بازسازی‌شده‌ای در سال ۲۰۱۹ با بازی جینا رودریگز شد؛ اما نسخه اصلی همچنان به‌عنوان بهترین فیلم اکشن جهان در مقایسه با فیلم جدید ساخته شده از آن شناخته می‌شود.

کیلب هاموند سبک پیچیده و غامض فیلم را مورد توجه قرار می‌ دهد و پیش ‌بینی می ‌کند علاقه ‌مندان ژانر وحشت مشتاقانه منتظر پروژه بعدی فارژا خواهند بود. فیلم در همان مقدمه و با نشان‌دادن ستاره الیزابت بر روی پیاده‌روی مشاهیر هالیوود، کلیت داستان را برای تماشاگر شرح می‌دهد. این که جذابیت و شهرت و زیبایی خیلی زود و به‌مرورزمان از دست می‌رود و در نهایت نیست و نابود می‌گردد. اما این پیام ابتدایی به‌خوبی در طول قصه از طریق 2 قصه متفاوت بسط و گسترش داده می‌شود. «کوریالی فارژات»، کارگردان فیلم ماده در این فیلم از سبک دوربین با زاویه باز استفاده می‌کند که می‌توان آن را به عنوان سبک «استنلی کوبریک» توصیف کرد. در چند نقطه از فیلم، شاهد چندین لوکیشن شبیه بهفیلم درخشش نیز هستیم که به الهام‌برداری او می‌افزاید.

کارتال خواهان خرید این سه بازیکن برای فصل بعد پرسپولیس است

در The Substance، کاراکتر الیزابت نه تنها باید با چالش‌های بیرونی مواجه شود، بلکه درونی‌ترین بخش‌های شخصیت خود را نیز به مبارزه دعوت می‌کند. این تغییرات ممکن است ناشی از تاثیرات ماده مرموز باشد که داستان فیلم حول آن می‌چرخد. این تحول درونی نیازمند بازیگری‌ است که بتواند ظرافت‌های روان‌شناختی را به‌خوبی به تصویر بکشد.

کورالی فارژا، هنرمند فرانسوی که سکان کارگردانی فیلم ماده را در اختیار گرفته بود، از آثار کارگردان‌های مطرح در سبک وحشت جسمی مانند دیوید کراننبرگ، جان کارپنتر و دیوید لینچ برای ساخت فیلم ماده، الهام گرفت. ماحصل این تلاش، فیلمی شد که توانست نظر مثبت بسیاری از منتقدین را از آن خود کند. ماده، از آن دسته آثاری است که در کنار داستانی خاص و موضوعی متفاوت، از حضور هنرپیشه‌های مطرحی بهره گرفته است. تمامی این ویژگی‌ها دست‌ به ‌دست هم داد تا اکران فیلم ماده را به فال نیک بگیریم و در ادامه به توضیحاتی درباره‌ی داستان و هنرپیشه‌‌های این اثر بپردازیم. کورالی فارژا، کارگردان فرانسوی فیلم، با اولین اثر بلند خود، انتقام، در ژانر اکشن مهیج، توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرد. این فیلم تحسین ‌شده نقطه آغاز خوبی برای فارژا بود، اما او برای پروژه بعدی‌ اش عجله نکرد و هفت سال بعد با فیلم ماده به صحنه بازگشت.

معرفی فیلم ماده (The Substance)

او در دانشگاه وکالت خواند و رشته بوکس را دنبال می‌کرد تا اینکه در سال 2019 بازیگری را با فیلم‌های کوتاه آغاز کرد. او در فیلم قاتل (The Killer) و سریال مرگ و جزئیات دیگر (Death and Other Details) حضور پیدا کرده است. مارگارت کوالی (Margaret Qualley) هنرپیشه اهل آمریکا متولد 23 اکتبر 1994 (1 آبان 1373) است.

فیلم «ماده» پر از اتفاقات مختلف است و در حالی که جاه‌طلبی آن قابل تحسین است، همه چیز به خوبی پیش نمی‌رود. داستان‌پردازی ضعیف زیر بار زمان دو ساعت و بیست دقیقه‌ای فیلم له می‌شود؛ صحنه‌هایی به خصوص در میانه فیلم وجود دارند که به جای بازتاب هوشمندانه، به تکرار خسته‌کننده‌ای تبدیل می‌شوند. با این حال، بازی‌های درخشان به ویژه از مور و کواید به حفظ هیجان تا پایان سرگرم‌کننده و موفقیت‌آمیز فیلم کمک می‌کند.

خلاصه بازی ایران 3 - قرقیزستان 2 ؛ گل های طارمی، حردانی و آزمون (فیلم)

فارژا تلاش می‌ کند از الگوهای ژانر وحشت جسمانی برای نقد کلیشه ‌های مرد سالارانه بهره ببرد، اما فیلم در نهایت بیشتر به نمایش دغدغه ‌های سطحی و تکراری درباره افول زیبایی و شهرت محدود می ‌شود تا به خلق نگاهی تازه و معنادار. کورالی فارژا برای قابل باور کردن این موضوع نیاز چندانی ندارد که خود را به دردسر بیاندازد. به این دلیل که با جوان شدن شخصیت محوری داستان، طبعا تا حدود بسیاری ذهنیتش هم تغییر می‌کند. «کوریالی فارژات»، نویسنده و کارگردان فیلم ماده، از بسیاری از ویژگی‌های هیجان‌انگیزی که تعریف کننده ژانر ترسناک مدرن هستند در این اثر استفاده می‌کند؛ اما برخلاف 90 درصد از این فیلم‌ها، ماده اثر یک فیلمسازِ با دیدگاه کلاسیک است.

کارگردان‌ تمایل دارد تا با ایجاد حس ناشناختگی و عدم اطمینان، ترس بیشتری را در مخاطب ایجاد کند. در The Substance، ماده مرموزی که باعث تغییرات جسمی و روانی می‌شود، ممکن است آن‌چنان غریب و خارج از درک علمی باشد که به عمد غیرمنطقی یا غیرقابل توضیح جلوه داده شود. با این کار، کارگردان سعی می‌کند تا حس ترس از ناشناخته‌ها را در مخاطب بیدار کند. این نوع ترس اغلب مؤثرتر از ترس‌هایی است که می‌توان آن‌ها را با توجیهات علمی یا منطقی توضیح داد.

{

معرفی و بررسی فیلم ماده (The Substance)؛ اثری در ژانر وحشت که برنده جایزه بهترین فیلمنامه کن شد!

|}

درباره‌ی ضرورت نمایش محتوای جنسی و برهنگی، بحث‌هایی اساسی شکل می‌گیرد (رادیکال‌ترین جنبه‌ی فیلمی مانند ماده، حجم برهنگیِ صریح آن در دورانی است که تنانگیِ زن، سانسور می‌شود). فعالان فرهنگی، به جنگ معیارهای اغراق‌آمیز زیبایی می‌روند و چهره‌ها و فیزیکی نزدیک‌تر به مردم عادی را در محوریت بسیاری از آثار سرگرم‌کننده می‌بینیم. اما فیلمنامه‌ی فارژا، در مقایسه با متن بدل‌ها، به دو محدودیت در پرداخت تماتیک هم مبتلا است که هردو، محصول چگالیِ بالای ایده‌های پرده‌ی سوم فیلم‌اند. اولی با تلاش الیزابت برای کشتن سو ایجاد می‌شود که با معنای استعاری رابطه‌ی این‌دو، تناسبی ندارد.

تغییرات جسمی و روانی شخصیت‌ها به عنوان تصویری از نابودی فردیت انسان در برابر نیروهای بیرونی تلقی می‌شود. کارگردان با نمایش این صحنه‌های شدید، قصد دارد هشدار دهد که فناوری‌های مدرن بدون توجه به پیامدهای اخلاقی و انسانی می‌تواند چنین تغییرات وحشتناکی را به بار بیاورد. کورالی فارگیت، نویسنده و کارگردان شناخته‌شده در ساخت فیلم‌های فمینیستی، با آخرین ساخته‌اش، «ماده»، بار دیگر به قلب تاریک هالیوود حمله کرده است. این فیلم با بازی ستارگانی چون دمی مور، مارگارت کوالی و دنیس کواید، نگاهی تیزبینانه به زن‌ستیزی نهفته در صنعت سینما دارد؛ صنعتی که زنان را به دنبال رسیدن به کمال و زیبایی ابدی، وادار به هرگونه فداکاری می‌کند.

جایی که فیلمساز تصمیم می‌گیرد روایتی کاملاً سورئال را برای پایان‌بندی داستان خود انتخاب کند و هیولایی خلق کند که از دل دو هیولای دیگر متولد شده است. هیولایی که زنان در وجود خود پرورش می‌دهند و فیلمساز در این جا تصمیم گرفته ما به‌ازای بیرونی آن را به مخاطب نشان دهد تا تماشاگر با زشتی بی‌پایان آن مواجه شود. این پایان خشونت‌آمیز و سورئال، درعین‌حال که می‌توانست ظرافت بیشتری داشته باشد، اما تأثیرگذار است و به‌اندازه کافی مخاطب را دچار شوک خواهد کرد. همه ما ده‌ها بازسازی از داستان جکیل و هاید دیده‌ایم، اما فارگیت با جسارت خلاقانه‌ی خود آن را با «دختران شو» (Showgirls) ترکیب می‌کند، و حتی این برای او کافی نیست. او به شدت از صحنه‌ی توهم‌زایی در فیلم «درخشش» (The Shining) الهام گرفته است، جایی که جک تورنس زنی جوان را در وان حمام در آغوش می‌گیرد، اما او را به شکل یک پیرزن بدجنس می‌بیند.

Y Tu Mamá También فیلمی جاده‌ای و درام است که داستان دو نوجوان پرشور را روایت می‌کند. این سفر نه‌تنها سرشار از ماجراهای احساسی و عاشقانه است، بلکه سفری به درون خودشان نیز محسوب می‌شود. در این ژانر جدید از فیلم‌های ترسناک که “هیولای شهرت” نامیده می‌شود، شخصیت‌ها برای رسیدن به شهرت و ثروت، دست به هر کاری می‌زنند. اما این خواسته‌های بی‌حد و حصر، اغلب به بهای از دست دادن هویت و حتی جان آن‌ها تمام می‌شود.

همچنین وب‌سایت متاکریتیک که از میانگین وزنی استفاده می‌کند و نمره‌‌دهی در آن دقت بالاتری دارد، به این فیلم نمره 78 از 100 را اختصاص داده که نشان‌دهنده نقدهای عموماً مثبت است. بر اساس نظرسنجی‌های صورت‌گرفته توسط سینمااسکور، تماشاگران به این فیلم نمره B در مقیاس A+ تا F را داده‌اند. گوی درخشانی که الیزابت در شب تصمیم‌گیری مهم‌اش به آن خیره می‌شود (چپ)، استعاره‌ی تصویری دقیقی است برای وضعیت او؛ ذرات درخشنده‌ی ته‌نشین‌شده کف آن، نماینده‌ی زرق‌و‌برق دوران اوج ستاره‌ی سابق هالیوود است. این اثر با رویکرد خاص و تمایزهای بصری منحصربه‌فرد دل تورو به بررسی مرگ، جاودانگی و هراس از گذر زمان می‌پردازد.

{

خلاصه بازی و گل های بارسلونا ۵ - ستاره سرخ بلگراد ۲ (ویدئو)

|}

در این نقطه، سو (نسخه جوان الیزابت) بیشتر زندگی را از الیزابت گرفته است، به این معنی که الیزابت به موجودی چنان فرسوده تبدیل شده که زن وان حمام فیلم «درخشش» در مقابلش گریس کلی به نظر می‌رسد! توالی اوج فیلم در حین ضبط برنامه‌ی خاص شب سال نو شبکه که سو برای میزبانی آن انتخاب شده اتفاق می‌افتد و آن‌چه که در آنجا رخ می‌دهد باورنکردنی است. حتی اگر تمام سال فیلم ترسناک ببینید، این فیلم همچنان یکی از معدود آثاری است که یک هیولای واقعی خلق می‌کند، نه فقط توده‌ای از گوشت کج و معوج، بلکه یک روح تغییر شکل‌یافته. فیلم به وضوح فریاد می‌زند که این همان چیزی است که سرکوب می‌کنیم؛ این کاری است که با خودمان انجام می‌دهیم. او پس از ضبط یکی از قسمت‌های برنامه‌اش متوجه می‌شود که سرویس بهداشتی خانم‌ها خراب است و با احتیاط وارد بخش آقایان می‌شود که ظاهرا خالی است.

او در حالی که در توهم تحسین شدن خودش است، به‌شکل خون ذوب می‌شود و روز بعد آن‌جا توسط دستگاه کف‌شو تمیز می‌شود. بدن جدید، که خود را سو می‌نامد، پس از تست بازیگری برای جایگزینی الیزابت، یک شبه زبانزد و معروف می‌شود و در نهایت هاروی به او این فرصت را می‌دهد که میزبان برنامه معتبر شب سال نو این شبکه باشد. در حالی که سو یک زندگی با اعتماد به نفس و لذت‌طلبانه دارد، الیزابت تبدیل به یک منزوی متنفر از خود می‌شود. نزدیک به پایان یک چرخه هفتگی، سو مهمانی می‌گیرد و مردی را برای رابطه جنسی معمولی به خانه می‌آورد، با استخراج مایع تثبیت‌کننده اضافی، تعویض را به تأخیر می‌اندازد و باعث می‌شود انگشت اشاره راست الیزابت به سرعت پیر شود.

او حتی در صحنه‌ای که به طور افراطی از آرایش و لباس‌های گران‌قیمت استفاده می‌کند، نمی‌تواند خود را راضی کند؛ چرا که تصویری که در آینه می‌بیند، همیشه با نسخه جوان‌تر خود مقایسه می‌شود و هیچ‌گاه کافی نیست. او در این فیلم، نسخه‌ای از خود را بازی می‌کند که زمانی در مرکز جهان بود، اما اکنون به دلیل سن خود توسط هالیوود نادیده گرفته می‌شود. آنچه تمام این الهامات را جدید می‌کند، نحوه چینش داستان توسط فیلمنامه‌نویس و کارگردان است. «کورالی فارژات» الهاامات خود را با صدای داستان جسورانه خود ترکیب می‌کند و با خشم فمینیستی خود نسبت به نحوه‌ای که زنان توسط دنیای تصاویر اداره شده‌اند، ارائه می‌دهد.

فارژا، از طریق جدا کردن فیزیک الیزابت و سو و توسعه‌ی رابطه‌ای «دکتر جکیل و آقای هاید»گونه میان این‌دو، متریال فیلم فرانکنهایمر را ارتقا می‌دهد. این دوگانگیِ فیزیکی، باعث شکل‌گیریِ نوعی از حسادت میان الیزابت و سو می‌شود که نبوغ‌آمیز است. «وحشت بدنی»، به نتیجه‌ی مطالعات دانشمند بیش‌ازحد کنجکاوی شبیه است که داخل بدن انسان، به دنبال چیزی می‌گردد!

هانا استرانگ | ماده به اندازه موضوعی که آن را نقد می‌کند، سطحی است؛ بدون ذره‌ای همدلی‌ای که بخواهد به پالایشی روانی در مخاطب منجر شود. بازیگر کهنه‌کار هالیوودی، دنیس کواید، هوگو دیگو گارسیا و جوزف بالدراما، از دیگر بازیگران ماده هستند. کچاپی که در ابتدای فیلم روی ستاره‌ی الیزابت می‌ریزد، با خون او در پایان روایت، متناظر می‌شود؛ دستِ فرهنگ مصرف‌گرایانه -که آدم‌ها را مانند برگر می‌بلعد- به خونِ شخصیت آلوده است. فارژا، هم در «ماده» (راست) و هم در «انتقام» (چپ)، اکستریم‌کلوزآپ‌های آهسته‌ی حال‌به‌هم‌زنی از غذاخوردن مردان زن‌ستیز می‌گیرد؛ بیانی برای نگاه مصرفی و ابزاری‌شان به زن. کلاریس لوفری با وجود نقد هایی به انسجام فیلم، آن را اثری قدرتمند و تاثیرگذار می ‌داند که در برخی لحظات درخشان عمل می ‌کند. مشکلِ حقیر با فیلم‌ این است که هر چقدر که خوب شروع می‌شوند امّا بد تمام می‌شوند.بد به این معنا که در قطعات پایانی، ابهام، گنده‌گویی، تغییر لحن و تهی شدن از معنایی مشخص اصولاً آدم را پَس می‌زند.

آنچه “ماده” را متمایز می‌کند، نقد جسورانه‌اش بر جامعه‌ای است که زیبایی و جوانی را به یک کالا تبدیل کرده است. اسکرین دیلی- تیم گریرسون | ۸۰ از ۱۰۰شاید اینطور به نظر برسد که دومین فیلم بلند نویسنده و کارگردان کورالی فارگیت، در حال پرداختن به یک روایت کلیشه‌ای آشنا است؛ یک زن زیبای مسن که برای دوباره جوان شدن معامله‌ای فاوستی انجام می‌دهد. اما این فیلم قدرتمند بادی هارر با مهارت و همدردی اجرا شده است و در کنار مقدار زیادی از خونریزی گرافیکی، بینش‌های جدیدی را به همراه می‌آورد. «ماده» بازی‌های درخشانی را از دمی مور در نقش یک ستاره سابق هالیوود و مارگارت کوالی در نقش نسخه‌ی جوان‌تر و زیباتر او که با تزریق سرم به خودش خلق می‌شود، به نمایش می‌گذارد. حتی اگر فیلم گاهی اوقات اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد، فارگیت همچنان ایده‌هایش را با قدرت پیش می‌برد به ویژه در مورد اینکه چگونه صنعت سرگرمی زنان را برای حفظ موقعیت شغلی‌شان به انجام کارهای وحشتناکی سوق می‌دهد.

نمای ترکیدن سر هیولا روی استیج در پایان فیلم، ارجاعی مستقیم است به یکی از مشهورترین افکت‌های تاریخ سینمای وحشت در اسکنرها (Scanners). دگردیسیِ ناموفق سو در پرده‌ی سوم ماده که به تولد هیولایی به نام مانستروالیزاسو (!) منتج می‌شود، به ساخته‌ی تحسین‌شده و محبوب سال ۱۹۸۶ کراننبرگ یعنی مگس (The Fly) ارجاع دارد. فیلم‌های «اسپلتر»، به صحنه‌ی جرم قاتلی بیمار شبیه‌اند که بدن انسان را باز، خالی، قطعه‌قطعه و له می‌کند؛ بی آن که از انجام این کار هدفی داشته‌باشد! اگرچه این رویکرد، در قالب فیلم‌های اکسپلویتیشن و فرانچایزهای اسلشر (Slasher) پولسازِ متولدِ دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، ادامه پیدا کرد، تابوشکنیِ «اسپلتر»، به پیدایش یکی از عمیق‌ترین زیرژانرهای سینمای ترسناک منتج شد؛ وحشت بدنی. فامیلیا به‌طور عمیق به بررسی زندگی یک خانواده می‌پردازد و روابط پیچیده آن‌ها را به‌تصویر می‌کشد.

این محدودیت بزرگی است برای فیلمی که -برخلاف تئاتر «گران‌ گینیول» و فیلم «اسپلتر»- صرفا در پیِ دهن‌کجی لج‌بازانه به هنجارهای مدیوم خود نیست؛ اثری است در ژانر وحشت بدنی، با پرداخت تماتیک روشن. فارژا ترجیح می‌دهد که به جای درگیری با این پرسش‌ها، با معرفی یک کانسپت کاملا سطحی، به صحنه‌ی درگیریِ الیزابت و سو برسد و با ایده‌ی فرو ریختن بدن سو، چند تصویر متناسب با مختصات ژانر وحشت بدنی خلق کند. در نتیجه‌ی این تصمیم فیلمساز، برخورد متن ماده با مفاهیمی چون عقده‌ی حقارت و احساس ناامنی، به نوعی از تقلیل‌گراییِ ساده‌انگارانه مبتلا می‌شود.


فیلم سینمایی ایرانی عاشقانه
فیلم سینمایی بی همه چیز
فیلم سینمایی امریکایی
فیلم سینمایی باب اسفنجی
فیلم سینمایی امریکایی بدون سانسور
فیلم سینمایی بخارست
فیلم سینمایی ایرانی خوب
فیلم سینمایی به انگلیسی
فیلم سینمایی ایرانی طنز
فیلم سینمایی بادیگارد